سعید حسنزاده:
موسیقی حذف شدنینیست/ هنرجویان موسیقی ۳۰ تا ۴۰ درصد ریزش داشتهاند/ باید از تولیدکنندگان ساز حمایت شود/ موسیقی در انحصار اقشار ثروتمند قرار گرفته است..
سعید حسنزاده، مدرس موسیقی و نوازنده در گفتوگویی به وضعیت آموزش موسیقی در پس تحولات اقتصادی میپردازد. حسنزاده از ریزش ۳۰ تا ۴۰ درصدی هنرجویان موسیقی به دلایل عمدتا اقتصادی خبر میدهد و این اتفاق را در بلند مدت یک تهدید جدی برای موسیقی میداند؛ تهدیدی که به زعم او نه فقط فرهنگ و هنر بلکه شاخصهای اقتصادی کشور از جمله اشتغال و معیشت خانوادهها و شهروندان را در معرض خطر قرار خواهد داد. این مدرس موسیقی اعتقاد دارد که باید آموزش موسیقی در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی برای شهروندان قابل دسترس باشد. حسنزاده تحریم، واسطههای غیررسمی و دلالها، عدم شفافیتها، غیبت نمایندگیهای رسمی موسیقی در ایران و نبود حمایتهای قانونی از موسیقی و آموزش آن را از جمله عوامل مهم و موثر در لاکچری تلقی کردن موسیقی و آموزش آن در کشور میداند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم:
*آموزش موسیقی با چه چالشها و موانعی رو به رو است و فکر میکنید این مشکلات تا چه اندازه در فضای امروز جامعه قابل حل هستند؟
موسیقی و تمام ابعاد آن طی چند دهه اخیر در کشور ما دارای فراز و نشیبهای مختلفی بوده است. بنابراین بحث آموزش و تدریس آن هم از این قاعده مستثنی نیست. هرچند که در هر دورهای بخشی از مویسقی یا سبکی از آن در کشور رونق گرفته یا افت داشته است. مهمترین مساله در آموزش، امکانات سختافزاری آن است. متاسفانه ساز یک کالای لوکس محسوب میشود و همین نکته قیمت آن را خیلی بالا برده و این در حالی است که ما در ساخت سازهای خارجی و ایرانی دچار مشکل هستیم.
چراکه اولا برخی از سازها در داخل کشور ساخته نمیشوند و ثانیا آنکه برخی از سازهایی که در داخل کشور تولید میشوند، نیازمند برخی مواد اولیه و خامی هستند که در کشور نمونه آن وجود ندارد. بنابراین ما هنوز در ساخت ساز مرغوب خودکفا نیستیم و نیاز به واردات داریم. واردات ساز نیز طی چند سال گذشته به دلایل مختلف کاهش پیدا کرده است و تاجران برخلاف سابق تمایل کمتری برای فعالیت در این حوزه دارند که همین انفعال نیز مزید برعلت شده تا قیمت ساز ورای بحث افزایش نرخ ارز و تحریم، بالاتر برود.
*آموزش و تدریس موسیقی برای کدام گروههای سنی مناسب است؟
موسیقی منحصر و مختص به یک رده سنی مشخص و خاص نیست. هر فردی میتواند در هر سنی درخور توانایی و شخصیت خودش جذب موسیقی شود. زندگی همه ما به نحوی با موسیقی در آمیخته است. افراد میتوانند از همان دوران کودکی وارد عرصه موسیقی بشوند. ترجیح مدرسان موسیقی آن است که کودکان ابتدا موسیقی را با ارف آغاز کنند. ارف مقدمه خوبی برای درک موسیقی است ولی متاسفانه ما هنوز نتوانستیم ارف مرغوب تولید کنیم. نمونههای داخلی ارف کیفیت مناسبی ندارد. بنابراین مدرسان به خانوادهها توصیه میکنند که ترجیحا نمونههای خارجی و استاندارد ارف را تهیه کنند که طبعا هزینه بیشتری را باید پرداخت کنند.
*اگر یک ساز کیفیت مناسب را نداشته باشد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا نمیتوان با یک ساز داخلی موسیقی را یاد گرفت؟
موسیقی یک علم تئوریک و شفاهی نیست. شاید شما بتوانید درس فیزیک را با جزوه یا کتب قدیمی یاد بگیرید ولی موسیقی نیازمند تمرین است و برای تمرین شما باید ساز داشته باشید.
*اینکه یک نفر ساز داشته باشد کفایت میکند؟
داشتن یک ساز شرط لازم آموختن موسیقی است ولی کافی نیست. شما میتوانید یک ساز بخرید و به کلاس بروید و با همان ساز تمرین کنید ولی اگر آن ساز کیفیت مناسب نداشته باشد شما ظرافتهای آن ساز را به درستی درک نخواهید کرد. علاوه بر این وقتی ساز شما استاندارد نباشد، خروجی کار باب دل شما نخواهد بود و همین مساله غالبا هنرجویان را دلسرد میکند. چراکه هنرجو یک قطعه موسیقی را در کلاس از ساز استاد یا همکلاسی خودش بسیار دلنواز میشنود ولی هرچه تمرین میکند نمیتواند آن قطعه را بنوازد. این دلسردی باعث میشود که شوق و رغبت افراد به موسیق کمتر و کمتر شود. بنابراین مدرسان موسیقی همان ابتدا به هنرجویان و والدین توصیه میکنند که ساز استاندارد خریداری کنند.
*گران بودن ساز هنرجویان را از موسیقی منصرف نمیکند؟
نمیتوان اسمش را انصراف گذاشت، چون یک هنرجو قبل از آنکه وارد عرصه موسیقی شود به تمام جوانب آن فکر میکند. اما مساله اصلی آنجایی است که درصد بالایی از مردم که دوست دارند موسیقی یاد بگیرند وقتی هزینه بالای ساز را متوجه میشوند، عطایش را به لقایش میبخشند.
واقعیت این است که امروز شرایط معیشتی شهروندان خوب نیست. علاوه بر این متغیرهایی مانند دلار و امثالهم نیز به صورت آنی بر نرخها تاثیرگذار هستند. همین تغییر قیمتها، گرانی و تورم باعث شده خانوادهها نگران مخارج و هزینه آموزش موسیقی فرزندان باشند. هزینه ثبت نام کلاسهای آموزشی بعد دیگر ماجراست.
*تحریمها چقدر در افزایش هزینههای آموزش موسیقی موثر بوده است؟
قطعا تحریمها تاثیر داشتهاند ولی عوامل دیگری نیز در این میان نقش مهمی را ایفا کردهاند. عدم شفافیت در قیمتگذاری سازها باعث شده تا برخی به عنوان دلال در این مساله بیدلیل قیمتها را بالا ببرند. شاید یکی از دلایل وجود این دلالبازیها، اعمال برخی سیاستهای مقاومتی و تقابلی نسبت به موسیقی و ساز باشد.
من بارها دیدم که قیمت یک ساز در یک سایت جهانی و معتبر ۱۰۰ دلار است ولی همان سایت ۲۰ درصد گرانتر در کشور ما فروخته میشود. علاوه بر این نیز ما شاهد آن هستیم که برخی از اساتید موسیقی بدشان نمیآید که از فروش ساز درآمدزایی کنند. شاید اگر نمایندگیهای معتبر ساز داخل ایران فعال بودند جلوی این دلالبازیها گرفته میشد.
*آیا میتوان برای سازهای خارجی گران، نمونههای داخلی ارزانتر جایگزین کرد؟
مساله اینجاست که برخی از سبکهای موسیقی هنوز بومی بدان معنا که بتوانیم ساز مناسب آن را بسازیم، محسوب نمیشوند. علاوه بر این نیز ما هنوز در بحث تولید و ساخت سازهای موسیقی توانمند و حرفهای نیستیم. هنوز در تولید برخی سازها ما نیازمند یک سری مواد اولیه مثل سیم یا همان تار ساز و …. هستیم.
متاسفانه حمایت لازمی از تولیدکنندگان سازهای موسیقی انجام نمیگیرد و به همین دلیل آنان بعد از مدتی مجبور به توقف کار هستند. بنابراین امروز ما شاهد آن هستیم که صرفا در سبکهای محدودی میتوانیم ساز تولید کنیم که همان ساز نیز چون به تعداد محدود ساخته شده و یا تمامی مراحل آن به صورت دستی بوده، قیمت بالا و گرانی دارد.
افزون بر این ما یک سری سبکهای موسیقی داریم که اساسا گران و ترسناک هستند. اگر کسی بخواهد به دنبال آموزش پیانو برود بالا حداقل ۵۰ میلیون تومان برای یک پیانو آکوستیک هزینه کند و اگر دنبال نمونه الکترونیک آن باشد باید حداقل ۳ تا ۴ میلیون هزینه صرف کند. این هزینهها به نوعی موسیقی را یک رشته لاکچری کرده است.
این در حالی است که در کشورهای پیشرفته تولید ساز و آموزش موسیقی یک بحث ساده و پذیرفته شده است. امروز ما شاهد آن هستیم که خانوادههاعلاقهای به موسیقی نشان نمیدهند و یا چنانچه فرزندان خودشان را راهی کلاسهای موسیقی میکنند، تلاش آنان بر این است که تا حد ممکن هزینهها را کاهش بدهند.
خانوادههای بسیار کم و محدودی هستند که بحث آموزشی موسیقی فرزندان خودشان را با وسواس دنبال کنند و کیفیت و سطح مناسب آموزش را اولویت اصلی خودشان بدانند. البته این را باید پذیرفت که بسیاری از خانوادهها با مشکلات اقتصادی مواجه هستند. متاسفانه امروز موسیقی از جنوب و میانه شهر به سمت شمال و بخشهای پردرآمد شهر رفته است. موسیقی در مرکز و جنوب شهر عملا کم رونق و یا حتی تعطیل است.
*وضعیت آموزشگاههای موسیقی و کلاسهای آموزشی موسیقی امروز چگونه است؟
متاسفانه بسیاری از آموزشگاههای موسیقی رو به تعطیلی رفتهاند و بسیاری دیگر از آموزشگاهها فعالیت خودشان را به صورت محدود ادامه میدهند. شاید خیلی دور از واقعیت نباشد که بگوییم موسیقی امروز بسیار محدود و انحصاری شده است. موسیقی تقریبا در انحصار کسانی قرار دارد که توان مالی داشته باشند و در این میان افراد ثروتمند شانس و اقبال دارند. معضل دیگری که آموزشگاهها را تهدید میکند، تغییر در ساختار آموزشی آنهاست. بسیاری از اساتید مجرب به مرور زمان و در اثر مشکلات اقتصادی ترجیح میدهند که همکاری با آموزشگاهها را محدود کنند و خودشان کلاسهای آموزشی برگزار کنند. آموزشگاههای موسیقی نیز اجبارا از فارغالتحصیلان تازهکار استفاده میکند که برخی از آنها شاید نوازندگان ماهری باشند ولی توان آموزش نداشته باشند و همین مساله به افت سطح آموزش موسیقی دامن میزند.
*این انحصار عملا به معنای محرومیت بخش دیگر جامعه نیست؟
این اتفاق شاید الان قابل لمس نباشد ولی در بلند مدت ما شاهد آن خواهیم بود که بخشی از جامعه نسبت به موسیقی بیگانه خواهند شد. بنابراین موسیقی کشور ما بعد از یک دورهای آسیب خواهد دید. فرهنگ، موسیقی و اساسا بحث آموزش وقتی در انحصار یک بخش یا قشر قرار بگیرد و طرف مقابل از آن بیبهره باشد، کشور در بلند مدت با چالشها و مشکلات جدی مواجه میشود. محرومیت یک بخش از جامعه به معنای آن است که ما از استدادهای پنهان یک بخش از جامعه محروم و غافل باشیم.
*طبقهبندی شدن موسیقی بر اساس ثروت چه تبعات دیگری برای جامعه به همراه دارد؟
وقتی که موسیقی یک ابزار برای ابراز قدرت و توان مالی افراد تبدیل شود، رفته رفته دچار برخی حواشی و مسائل اجتماعی میشود. آن زمان است که برخی شهروندان نه برای علاقه و نه برای استعداد بلکه برای شهرت و درآمد دنبال موسیقی میروند. این درحالی است که موسیقی و آموزش موسیقی باید در شرایط بسیار راحتتری در اختیار شهروندان باشد و هزینههای آن به گونهای باشد که خانواده بتوانند با کمترین نگرانی فرزندان خودشان را در دورههای آموزشی آن ثبت نام کنند. موسیقی نوع نگاه انسانها را به زندگی تغییر میدهد و وقتی که جامعه نسبت به موسیقی بیتوجه باشد این نگاه از بین میرود. تخریب موسیقی رفته رفته فرهنگ کشور را نشانه میرود. موسیقی نسبت مستقیمی با سطح نشاط جامعه دارد و زمانی که موسیقی نباشد، عملا نشاط و پویایی جامعه آسیب میبیند.
*فقدان موسیقی چه تبعات مهمی دارد؟
قبل از هرچیزی باید بگویم که موسیقی قابل حذف نیست. شما نمیتوانید موسیقی را به کلی از یک جامعه حذف کنید. شما وقتی موسیقی را نادیده بگیرید و یا اگر آن را ممنوع کنید، موسیقی از بین نمیرود. موسیقی در چنین شرایطی صرفا هویت خودش را در آن جامعه از دست میدهد. اگر امروز شاهد ورود برخی سبکهای بیهویت موسیقی در کشور هستیم، تابع مجموعه عوامل این چنینی است. این یک اتفاق تلخ بوده که در کشور ما در حال گسترش است. این در حالی است که کشورها به هنرمندان خودشان در عرصه موسیقی افتخار میکنند و نسبت به آنها تعصب ملی دارند. شاید بهتر باشد بگوییم که افت یا فقدان موسیقی در کشور باعث میشود که بسیاری از مشاغل و هنرهای مرتبط با آن آسیب ببیند و این متفاوت از آثار مخرب فرهنگی آن است.
*چگونه میتوان هزینههای بالای آموزش موسیقی را کاهش داد؟
این مسالهای نیست که بتوان بدون حمایت نهادهای اجرایی و قانونگذار به یک راه حل جامعه و قاطعانه رسید. ما باید دنبال راه حلی باشیم تا موسیقی در انحصار یک قشر یا بخش خاص جامعه نباشد. موسیقی زمانی که انحصاری نباشد، بستر و امکان رشد و توسعه و ترقی خواهد داشت. ما باید این واقعیت و حقیقت را بپذیریم که موسیقی برای سلامت روان جامعه ضروری است. امروز بسیاری از کشورها در مقاطع تحصیلی مختلف آموزش موسیقی را گنجاندهاند. ما امسال شاهد ریزش ۳۰ تا ۴۰ درصد هنرجوها به دلایل مختلف عمدتا اقتصادی بودهایم. ما باید اهمیت و ضرورت موسیقی را برای جامعه دوباره مطرح کنیم. بسیاری از شهروندان موسیقی را اولویت خودشان نمیدانند. آنان شاید برای خرید یک تلفن همراه بیش از چندین میلیون تومان هزینه کنند. یکی از دلایل این مساله مربوط به آن است که شهروندان امروز در رسانه ملی و تبلیغات شهری بارها و بارها به خرید فلان مدل تلفن همراه ترغیب میشوند ولی در همان رسانه خبری از آموزش موسیقی نیست. ما حتی در رسانه ملی و امثالهم شاهد ضدتبلیغهایی علیه موسیقی هستیم که همین مساله تاثیر سویی بر این موضوع میگذارد. موسیقی یک تفریح سالم و یک فرصت برای رشد و شکوفایی شهروندان بوده که محدود به هیچ رده سنی نمیشود.
مصاحبه فوق در خبر گذاری ذیل به چاپ رسیده است: